خاک کويت هر دو عالم در نيافت

شاعر : عطار

گرد راهت فرق آدم در نيافتخاک کويت هر دو عالم در نيافت
ذره‌اي شد گرد تو هم در نيافتاي به بالا برشده چندان که عرش
شادي تو لشکر غم در نيافتدولت تو هيچ بي دولت نديد
هم مخر هم مقدم در نيافتگنج عشقت در جهان جد و جهد
از سر خود نيم شبنم در نيافتزانکه هرگز هفت درياي عظيم
آن به جد و جهد خود جم در نيافتآن چنان جامي که نتوان داد شرح
ملک تو جز ابن ادهم در نيافتآمد و شد صد هزاران پادشاه
جز فضيل‌ابن‌عهد محکم در نيافتصد هزاران راهزن در ره فتاد
اين سخن جز جان مريم در نيافتصد هزاران زن به نامردي بمرد
آنچنان گنجي معظم در نيافتوي عجب تا مرد ره جهدي نکرد
جنه الفردوس خرم در نيافتهر که او ساکن نشد در کوي تو
تا ابد بويي ز مرهم در نيافتوانکه او مجروح گشت از عشق تو
ليک از تو بيش يا کم در نيافتبيش و کم درباخت دل در راه تو
سر فرو شد نيز همدم در نيافتبس بزرگان را که در گرداب درد
آنچه از تو هر دو عالم در نيافتمن چگونه از تو دريابم به حکم
آنچه هرگز خلق يکدم در نيافتچند جويي اي دل برخاسته
خاصه هرگز هيچ محرم در نيافتتو نيابي اين که بس نامحرمي
هر گدا ملکي به خاتم در نيافتنيست غم گر چون سليمان اي فريد